1 پاسخ

توسط

گفتنی است که در جریان قرار دادن دیگران از وضع زندگی و مشکلات آن به نیت استفاده از یاری افراد مؤمن و دلسوز و یا بهره‌گیری از مشورت‌های آنان، به خودی خود منع شرعی ندارد. از همین‌‌رو است که اموری مانند قرض و امانت در اسلام روا شمرده شده است.

در همین راستا امام علی(علیه السلام) می‌فرمایند: «شخص نیازمند اگر مشکلات خود را با مؤمن در میان گذارد و از او درخواست یاری نماید، گویا از خداوند درخواست یاری نموده است...».[1]

با این وجود در روایات توصیه شده است که انسان تا می‌تواند به مجرد بروز یک مشکل ساده، آن‌را با دیگران در میان نگذارد و به راحتی دست نیاز به سوی دیگران دراز نکند؛ چرا که این مسئله در رشد معنوی او تأثیر زیادی دارد:

1. رسول خدا(صلی الله وعلیه وآله وسلم): «اى على! خدا فقر را نزد بنده‌اش به امانت گذاشته، هر کس آن‌را نهان دارد، خدا پاداش او را برابر پاداش روزه‌‏دارى قرار خواهد داد که به عبادت نیز بپاخاسته است..».[2]

2. امام علی(علیه السلام): «سه چیز از گنج‌های بهشت است: پنهان کردن صدقه، گرفتاری و بیماری».[3]

3. امام علی(علیه السلام): «... شکیبائى بر مصیبت‏ها و پوشاندن غم‌ها از گنج‌هاى نیکی‏ها و خوبی‌ها است».[4]

4. امام صادق(علیه السلام): «خدا رحمت کند آن بنده‌‏اى را که ... از اظهار حاجت خوددارى کند؛ زیرا درخواست از دیگران، هم موجب خوارى در دنیا بوده و هم مردم او را بی‌نیاز نخواهند ساخت». [5]

از این‌رو برخی فقها فتوا به استحباب مخفی داشتن بیماری تا سه روز و روا نبودن بیان مشکلات نزد غیر مسلمانان داده‌اند. 

در عین حال سفارش شده است که اگر فردی با شما درددل کرد و مشکلش را با شما گفت، در رفع این مشکل تلاش کنید:

اسماعیل بن عمّار صیرفى مى‏گوید: به امام صادق(علیه السلام) گفتم: آیا مؤمن براى مؤمن رحمت است؟ فرمود: آرى. گفتم: چگونه؟ فرمود: هر مؤمنى که برادرش براى تقاضاى حاجتى نزد او بیاید، این خود رحمتى است که خدا آن‌را به سوى او فرستاده و در دسترسش قرار داده است، پس اگر حاجتش را برآورد، رحمت خدا را پذیرفته، و اگر او را از حاجتش محروم کند، با این‌که قدرت برآوردن آن‌را دارد، در حقیقت رحمتى که پروردگار به سوى او فرستاده و در دسترس وى قرار داده را نپذیرفته است‏.[9] 


[1]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 551، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ترجمه، مصطفوی، سید جواد، ج 2، ص 260، تهران، کتاب فروشی علمیه اسلامیه، چاپ اول، 1369

[3]. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 1، ص 330، قم، مؤسسة آل البیت (ع)، چاپ اول، 13ق‏. 

[4]. على بن موسى، امام هشتم(ع)، صحیفة الإمام الرضا(ع)، محقق، مصحح، نجف، محمد مهدى‏، ص 66 – 67، مشهد، کنگره جهانى امام رضا(ع)، چاپ اول، 1406ق.

[5]. شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الأعمال، النص، ص 183- 184، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق.

[6]. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی ثوبه الجدید، ج 2، ص 332، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت(ع)، چاپ اول، 1421ق؛ آملی، میرزا محمد تقی، مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، ج 5، ص 337، تهران، مؤلف، چاپ اول، 1380ق.

[7]. طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم، سؤال و جواب، محقق، مصحح، محقق، سید مصطفی، مدنی بجستانی، سید محمد، وحدتی شبیری، سید حسن، ‌ص 270، مرکز نشر العلوم الإسلامی، تهران، چاپ اول، 1415ق؛ جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج 1، ص 435، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ اول، 1426ق.

[8]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 551، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

[9]. ثواب الاعمال و عقاب الأعمال، ص 248.

پرسشگران ـ سایت نسل جوان
یک سؤال بپرسید.







اینجا را کلیک کنید>

...