1 پاسخ

توسط

یکی از نویسندگان معاصر[1] نظریه‌ای را مطرح کرده‌ که میان عبد الله بن جعفر و حضرت زینب(س) پیش از رفتن حضرت زینب به کربلا طلاق و جدایی انجام گرفته است، اما این نظریه دارای دلیل معتبر تاریخی نیست، بلکه تنها یک برداشت از روی حدس و گمانی است که گویا از فقدان نقل های تاریخی در مورد چگونگی زندگی این زوج بعد از واقعه کربلا سرچشمه گرفته است.

از طرفی؛ نقل‌ها و دلایلی هم وجود دارد که چنین برداشتی را تضعیف می‌کند؛ در این‌جا به برخی از این نقل‌ها و دلایل اشاره می‌شود:

یک. طبق برخی از نقل‌ها؛ حضرت زینب(س) بعد از بازگشت از شام با شوهرش عبدالله زندگی نمود: «در مدینه قحطى(سال مجاعه) پیش آمد. زینب همراه شوهرش عبد الله بن جعفر به شام کوچ کردند و قطعه زمینى داشتند. زینب در همان‌جا در سال 65 هـ.ق درگذشت و در همان مکان دفن شد». [2]

طبق این نقل‌ میان عبد الله بن جعفر و حضرت زینب(س) طلاق و جدایی صورت نگرفته است؛ هر چند کتاب‌های تاریخی معتبر اشاره‌ای به قضیه مجاعه(قحطی) مدینه نکرده‌اند.

دو. به نظر می‌رسد شبهه طلاق و جدایی حضرت زینب از عبد الله بن جعفر ریشه در این دارد که عبدالله با رفتن حضرت زینب(س) به کربلا موافق نبود، غافل از این‌که عبدالله نه تنها با همراهی حضرت زینب(س) با امام حسین(ع) مخالف نبود که حتی فرزندان خود را نیز به کربلا فرستاد و آنها در رکاب امام(ع) شهید شدند. همچنین عبدالله در خانه‌اش مجلسی عزا برپا کرد و پسر عموهایش و مردم به دیدار و تسلیت او می‌آمدند. عبد الله‏ رو به همنشینان خویش کرد و گفت: «خداى- عزّ و جلّ- [را در هر مصیبتى‏] حتى بر شهادت حسین(ع) حمد و سپاس می‌گویم، اگر با دست‌هایم به حسین کمک و یارى نکرده‌ام لااقل دو فرزندم با او مواسات و یارى نموده‌اند. به خدا سوگند، اگر نزدش حاضر بودم دوست می‌داشتم از او جدا نشوم تا در رکابش کشته شوم! به خدا چیزى که مرا وادار می‌کند از دو فرزندم دست کشیده، مصیبتشان را بر خود آسان سازم این است که آن دو در حال پایدارى و یارى برادر و عمو زاده‌ام حسین، از دست رفته‌اند».[3]

این‌که عبدالله پسران خود را برای یاری امام حسین(ع) فرستاد و نیز این سخنان او نشانگر این است که او در دل، حسین(ع) را دوست داشته و از او رنجشی نداشته است، چنان‌که در نامه‌اش، حسین بن علی(ع) را روشنایى زمین و چراغ رستگاران و امید مؤمنان می‌خواند.[4]

بنابر این، به نظر می‌رسد این نظریه، جز حدس و گمان نیست و مدرک قابل قبولی ندارد، و دیگر پژوهشگران تاریخی را نیز نیافتیم که این نظریه را تأیید کرده باشند.


[1]. این نظریه به دکتر عائشه بنت الشاطی نویسنده مشهور مصری منتسب شده است.

[2]. بنابر تحقیق و جست‌وجو؛ این نقل در کتاب‌های زیر آمده است:

1. کتاب «خیرات حسان»، تألیف محمد حسن خان اعتماد السلطنه (متوفّی 1313 هـ.ق). و وزیر معارف ایران در عهد قاجاریه. این اثر درباره شرح حال حدود 912 زن مشهور اسلام و نمونه اشعار گویندگان زن در سه جلد است. مؤلف، این کتاب را از مشاهیرالنساء‌ ــ تألیف محمد ذهنی افندی از ادبای عثمانی ــ ترجمه کرده و شرح حال بسیاری از زنان فاضله و دانشمند را بر آن افزوده است.

2. «هدیة الزائرین و بهجة الناظرین»،‏ تألیف شیخ عباس قمی که تکمیل کتاب «تحیة الزائر» محدث نوری (متوفّی 1320 هـ.ق) است. و شیخ عباس قمی این نظریه را از محدث نوری نقل می‌کند.اما خود شیخ عباس قمی این‌را نمی‌پذیرد که وفات حضرت زینب(س) در شام باشد.

3. کتاب «نزهة اهل الحرمین فی تاریخ تعمیرات المشهدین‏»، تألیف سید حسن بن هادی صدر الدین عاملی اصفهانی کاظمی (متوفّی 1354 هـ.ق).

[3]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ‏5، ص 466، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق.

[4]. ابو مخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق و مصحح: یوسفی غروی، محمد هادی‏، ص 154، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ سوم، 1417ق؛ تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏5، ص 387.

پرسشگران ـ سایت نسل جوان
یک سؤال بپرسید.







اینجا را کلیک کنید>

...